افشاي برنامه هاي سازمان سيادر تخريب شيعه





برنامه هاي سازمان سيا در تخريب شيعه که بخشي از آن اجرا و برخي ديگر در دستور کار اين سازمان است، افشا شد.
متن ذيل، ترجمه بخشي از مقاله دکتر مايکل برانت، معاون سازمان سيا و عضو فعال بخش شيعه شناسي است و در کتابي با عنوان THEOLOGY A PLAN TO DIVIDE AND DESOLATE نيز در آمريکا به چاپ رسيد:
جهان اسلام از قرن ها پيش تحت سلطه دولت هاي غربي بود؛ گرچه در قرن گذشته اکثر کشورهاي اسلامي مستقل شده اند، اما فرهنگ غرب بر سياست، تعليم و فرهنگ آن ها مسلط بوده است؛ به ويژه آن که نظام سياسي و اقتصادي اين کشورها توسط ما کنترل شده و مي شود. اکثر اين کشورها پس از استقلال، توجهي به فرهنگ و تمدن اصيل خود نکرده اند و با همان فرهنگ و نظام وارداتي غرب، جامعه خود را پيش برده اند.
سال 1978 که انقلاب اسلامي ايران به وجود آمد و به مخالفت با سياست هاي ما برخاست، ابتدا خيال مي کرديم که اين حرکت نتيجه و انعکاس طبيعي سياست هاي غلط و ناقص و فشار و اختناق شاه ايران بود که عناصر مذهبي از خستگي و دل زدگي توده مردم بهره گرفتند و ما مي توانيم پس از برکناري شاه ايران، افراد مورد نظر خود را روي کار آوريم و سياست هاي خود را تداوم دهيم.
پس از گذشت دو سه سال اول، با گروگان گيري، حادثه طبس و رشد روز افزون انقلاب و آثار آن در کشورهاي لبنان عراق، کويت و پاکستان، مقامات بلند پايه سيا بر اين باور شدند که انقلاب ايران فقط نتيجه و انعکاس طبيعي سياست هاي شاه نبود، بلکه عوامل و حقايق ديگري نيز وجود دارد که محکم ترين آن ها، يکي جمع بين رهبري سياسي ايران و مرجعيت مذهبي است و ديگري شهادت حسين عليه السلام نوه پيامبر صلي الله عليه و اله اسلام در 1400 سال گذشته که شيعه از قرن ها پيش با اقامه ي عزا و ذکر مصيبت با غم و اندوه آن را زنده نگه داشته است. همين دو فاز است که شيعه را از بقيه جوامع، فعال تر و پر جنب و جوش تر ساخته است.

آغاز پروژه با چهل ميليون دلار

در گردهمايي بزرگ مقامات سيا تصويب شد که براي مطالعه اسلام شيعي و برنامه ريزي و کار روي اين پروژه، شعبه جداگانه و مستقلي تأسيس شود و با بودجه چهل ميليون دلاري کارهاي ذيل را آغاز کند:
1. جمع آوري اطلاعات،
2. اهداف کوتاه مدت: تبليغات عليه شيعه و راه اندازي آشوب هاي بزرگ شيعه و سني و ايجاد اختلاف بين آن ها، تا توجه آن ها به آمريکا و برنامه هايش نباشد.
3. اهداف دراز مدت: در مرحله اول، اعزام محققان و کارشناسان به تمام جهان تا پايان نامه دکتراي خود را حول محوره هاي ذيل به پايان برسانند:
الف. کدام مناطق جهان شيعه هستند و با چه جمعيتي؟ حالات و روحيات و آداب معاشرت و عقايد آن ها و اختلاف هايي که با هم دارند، چيست؟
ب. تضادهاي داخلي شيعيان را چگونه مي توان تحريک کرد؟
ج. اختلاف بين شيعه و سني را چگونه مي توان دامن زد؟
دکتر مايکل برانت مي گويد: پس از نظر سنجي هاي اوليه و جمع آوري اطلاعات به مطالب ذيل دست يافتيم:
مرجعيت شيعه سرچشمه اصلي قدرت شيعه است که با پافشاري بر اصول و اعتقادات محکم از دين و تفکرات شيعه دفاع مي کند. در طول تاريخ گذشته هيچ گاه با حاکم غير اسلامي بيعت نکرده اند. با فتواي مرجع تقليد وقت (آيه الله شيرازي) انگليس نتوانست وارد ايران شود، در عراق صدام با تمام توان و سعي خود نتوانست مرکز علمي شيعه و حوزه نجف را با خود همراه کند و مجبور به بستن آن شد؛ در حالي که مراکز علمي در جهان هميشه با حاکمان وقت همراهي کردند. در قم (مرکز ايران) مرجعيت، تخت ظلم ستم شاهي را برچيد و با ابرقدرت آمريکا نبرد کرد. در لبنان نهضت آيه الله صدر ارتش هاي انگليس و فرانسه و اسراييل را مجبور به فرار از لبنان کرد. بعد از به وجود آمدن اسراييل، بزرگ ترين مزاحمت براي ما به شکل و نام حزب الله به وجود آمد و ...
از همين قضايا به اين نتيجه رسيديم که برخورد مستقيم ورو در رو با شيعه، ضرر زياد و امکان پيروزي کم دارد؛ از اين رو، بايد پشت پرده کار کرد و به جاي اصل قديم انگليسي ها که «تفرقه بينداز و حکومت کن» ، اصل ديگر «تفرقه بينداز و نابود کن» را در پيش گرفت.
مايکل برانت خلاصه اهداف دراز مدت را چنين ذکر مي کند:
بايد افرادي را که با شيعه اختلاف نظر دارند، عليه شيعه منظم و مستحکم کرد. شايعه کفر شيعه ها را گسترش داد و آن ها را با تبليغات منفي از جوامع جدا کرد. بايد مطالب نفرت انگيز عليه آن ها نوشت و افراد کم سواد و بي سواد را عليه شيعه تقويت نمود. بايد يک جبهه تمام عيار براي مقابله با مرجعيت شيعه ايجاد شود تا به عنوان ستون پنجم، سيماي شيعيان را مسخ کند.

برنامه هاي در دست اقدام

در اين باره دکتر مايکل برانت مي گويد:
در مراسم عزاداري که مردم به ياد واقعه کربلا جمع مي شوند، يک نفر سخنراني مي کند و واقعه کربلا را بيان مي نمايد. مستمعان گوش مي دهند و پس از آن طبقه جوان سينه زني مي کنند. سخنران و مستمعان براي ما مهم تر هستند؛ زيرا از همين عزاداري ها و مجالس در شيعه ها جوش و خروش و انگيزه بزرگ جنگ با باطل به خاطر حق به وجود مي آيد؛ از اين رو، ما از بودجه ي خود ده ها ميليون دلار براي به دست آوردن سخنران ها و مستمعان اختصاص داديم تا در مرحله اول توسط افرادي از خودشان (که هم پول پرست و سست عقيده اند و هم خواستار کسب شهرت و صاحب نفوذ و مؤثرند) در عزاداري ها عرضه کنيم.
1. به وجود آوردن، يا سرپرستي مداحان (کساني از آن ها که به عقايد شيعه معرفت ندارند).
2. اضافه کردن سنت هاي نادرست و بدعت در عزاداري و ترويج رسم هايي که با عقايد شيعه منافات دارد.
3. مطرح شدن سيماي عزاداري در جامعه؛ به گونه اي که شيعه يک گروه جاهل و توهم پرست معرفي شود که عزاداري آن ها در محرم موجب مزاحمت و اذيت مردم مي شود.
4. کمک مالي به افرادي که بتوانند با نوشته ها و آثار خود، عقايد و مراکز شيعه را هدف قرار دهند، بنيان هاي شيعه را منهدم کنند و اعتقادات شيعيان را ساخته و پرداخته مراجع و علماي شيعه قلمداد کنند. براي تشريح و اجراي اين گونه برنامه ها بايد پول هاي هنگفت خرج شود و مداحان به خوبي تشويق شوند تا شيعه که مذهبي با منطق قوي است، تبديل به يک مذهب و تفکر درويشي محض شود و از درون پوک و توخالي گردد. اين کارها در بين مردم نفرت به وجود مي آورد و تفرقه و چند دستگي گسترش مي يابد.
5. مطالب تحقيقي عليه مرجعيت جمع آوري شود؛ آن گاه اين مطالب ساختگي که توسط نويسندگان پول پرست و به ظاهر بي نام نوشته شده، با صرف هزينه هاي فراوان، چاپ و نشر و بين مداحان و عوام شيعه توزيع شود. با اين حرکت، تا سال 2010 ميلادي، بحث مرجعيت به عنوان محور شيعه برچيده مي شود؛ همان جمعيتي که تا به امروز مانع اصلي راه دولت مردان ما بوده است، به دست خود شيعيان نابود مي گردد.
مايکل برانت در پايان مقاله مي نويسد: از اين برنامه ها، بعضي اجرا شده و بعضي ديگر در حال پياده شدن است و برخي از آن ها در آينده اجرا خواهد شد. (1)

پي نوشت:

1. ماه نامه اخبار شيعيان، ش 23، مهرماه 1386.

منبع: مجله نامه ي جامعه شماره 39